منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام رساندن، پیام آوردن، برای مثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
منتقل کردن پیام کسی به دیگری، پیام رساندن، پیام آوردن، برای مِثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
رسالت. پیام بردن. پیام آوردن. پیام رساندن: هزبرانی که شیران شکارند بپای خود پیام خود گزارند. نظامی. کرا مجال سخن میرود بحضرت دوست مگر نسیم صبا این پیام بگزارد. سعدی. گوش دلم بر درست تا چه بیاید خبر چشم امیدم براه تا که گزارد پیام. سعدی
رسالت. پیام بردن. پیام آوردن. پیام رساندن: هزبرانی که شیران شکارند بپای خود پیام خود گزارند. نظامی. کرا مجال سخن میرود بحضرت دوست مگر نسیم صبا این پیام بگزارد. سعدی. گوش دلم بر درست تا چه بیاید خبر چشم امیدم براه تا که گزارد پیام. سعدی